عسل روی کاغذ اسم فافا را می نویسد ولی فافا مخالفت می کند و می گوید کاملا اسم من اینطوری نوشته نمی شود و در نهایت باهم دعوا می کنند. مادرها به سراغ آنها می روند و علت را جویا می شوند . فافا می گوید که عسل اسم او را مسخره می کند و به جای اسم فافا خط های کج وکوله می کشد . عسل می گوید که در مهد کودک حروف را یاد گرفته است و درست می نویسد . مادر عسل فکری می کند و تخته سیاهی می آورد بعد به هر کدا م از بچه ها می گوید که اسم خود را روی تابلو بنویسند . بعد مادر عسل به آنها می گوید که هردوی آنها درست می نویسند ولی هر کدام با زبان و خط خودشان عسل قول می دهد که خط زمینی ها را به فافا یاد بدهد و فافا مشغول یادگیری می شود . فافا برای خانم دکتر تعریف می کند که ععسل حروف را به او یاد داده است لی با آهنگ مخصوص . عصر عسل قرار است به کلاس زبان برود و ختنواده فافاها خیلی تعجب می کنند که آدمها باید چندین زبان را یاد بگیرند و لازم نیست که از رادار برای ترجمه استفاده کنند . فافا تصمیم می گیرد که خط و زبان زمینی ها را یاد بگیرد تا داستان دوستی یک دختر زمینی یعنی عسل ر ا با خودش بتواند بنویسد .